دانیال دانیال ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات مامان بابا وگل پسری

نگرانی من

1391/12/21 14:45
نویسنده : شقایق
331 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی 

دیروز بی نهایت منو نگران کردی وروجک آخه از صبح تا شب یه تکونم نخوردی. بخدا داشتم از استرسو نگرانی میمردم . ولی خدارو شکر ساعت حدود 1 شب شروع کردی ورجو ورجه کردن و من از خوشحالی بال درآوردم . الهی من قربون لگد زدن هات بشم . قلب

امروزم که خداروشکر مثل سابق از صبح داری وول میزنی گل نازم .هورا 

خوب دوتا خبر برات دارم مامی جون یکی اینکه من مجبور شدم دکتر وزیریو عوض کنم  ناراحت و برم زیر نظر آقای دکتر محسن معینی . خیلی استرس دارم بابت این موضوع . 

خبر دوم در مورد اسمته گل زیبای من . آخه تصمیم گرفتیم اسمتو عوض کنیم چون میگن این اسم تو ایران کاربرد صنعتی داره .ناراحت واقعا برامون کاره سختیه . امیدوارم منو بابا حمیدت بتونیم اسمی که لایقشیو برات پیدا کنیم . راستی بابا حمیدت خیلی دوست داشت اسمتو زانیار بزاره ولی من خیلی نتونستم با این اسم ارتباط برقرار کنم ناراحت که اینم شده یکی دیگه از نگرانیهام .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)