بازم نگرانی

بازم شیطونی کردی و کلی مامان بابارو نگران خودت کردی 

یه خاطره دیگه از نگرانیمون برات تعریف میکنم تا بدونی چه لحظاتیو با هم پشت سر گذاشتیم . 

وقتی از جواب آزمایش مطمئن شدیم تصمیم گرفتیم که از این به بعد زیر نظر یه دکتر خوب باشیم تا تو عزیز دلمون به دنیا بیای و بعد از کلی پرس و جو بالاخره دکتر نوراله وزیری که جزو بهترین دکترا بودنو انتخاب کردیم و رفتیم پیششون 

یه روز با یه درد خیلی شدید که زیر دلم داشتم رفتیم پیش آقای دکتر و ایشون بعد از معاینه من گفتن احتمال خیلی زیاد حاملگی خارج از رحمه و باید خیلی زود عمل کنم و درش بیارم ( وای که نمیدونی منو بابا حمید چه حالی شدیم من که کلی گریه کردم که تو وجود نداشتی ) دکتر گفت خیلی سریع بریم پیش همکارش و سونوگرافی واژینال کنیم که مطمئن بشه خلاصه ما هم سریع رفتیم (تو راه بابا حمید و من کلی دعا و نظرو نیاز کردیم که تو عزیز دلم سلامت باشی و وجود داشته باشی ) دکتر سونو بعد از کلی معاینه بهمون خبر داد که همه چیز نرماله و هیچ مشکلی وجود نداره وای که نمیدونی چه حالی داشتیم از خوشحالی نمیدونستیم چیکار باید بکنیم . زودی برگشتیم پیش دکترمون و اونم تایید کرد که همه چیز خوبه و برای 91/07/25 برامون سونوگرافی 3 بعدی نوشت و منو بابای با کلی خوشحالی برگشتیم خونه .

دیدی بازم شیطونی کردی    دیگه نگرانمون نکن مامانی